Dec 072023
 

به یادگار بنویسید

نفسهای بلند وسرخوشِ زمین

جغد زیبا، آهوان . . . .

آرامش آبی شفاف

ماهیان . . . .

ماهیان سرزنده

ریه های فراخ نهنگ سفید

گنجینه های نهفت آبهای اکنون زلال

که بار دگر به هم می پیوندند

گسستگی ما از بند ناف

از بندِ ناف

از بندِ ناف

سر در گریبان، لنگانِ سرازیری

سینه ها تنگ

طبیبانِ مریض

آی عشق کجایی

بنویسیم که رنگ برده از رُخت هراس؟

آی ارغوان کجایی که ببینی

عالیجنابان بر سفره نشسته

با نی سبز

از هیولایی پیدا و ناپیدا چرک می نوشند.

. . . .

در رختخواب بی خوابی می لرزیم و

آن فرزانه می گوید

روزگار سختی است

شکیبایی! *

. . . .

اما ای یار

زندگی بی مرگ

زیباست

بهنگامی که بیهنگام او بر در نمی کوبد

بهنگامی که آفتاب فردا را،

خیالش

در ردای سیاه خود نمی پیچاند و

هر نسیم ناچیز

گشاده دست، هن و هن کنان

خبر از فاجعه ای نو نمی آرد و

ترس، مست نکرده، در خیابان دل و دل نمی خواند، نمی خندد.

. . . .

ای یار

زندگی آنگاه زیباست

که مرگ، شبنم است و آفتاب تابان

و از افق نیز

صدای فلوتی شاد،

با یک جرعه،

اندوهِ خانه را یکسره می نوشد.
.

آتلانتا پانزدهم آوریل ۲۰۲۰

 Leave a Reply

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

%d bloggers like this: