تـــازه‌ها

چکیده

یک روز برفی بلند

از اینجا که گرمی خونِ ملتهبِ زمین با سردی برفهای آسمان همیشه در کشاکش است، چهار رود به چهار سوی جهان روان می شوند، اینجا باغ عدن است. و خانه ی ما درست در نقطه ی تلاقی قطرهای باغ بنا شده و بر پایه ای سست، صد پله بالاتر از کوچه، جا خوش کرده است. […]

گیر نده

می تونی تو کوچه فریاد بزنی: آی حاج آغا نوکرتیم می تونی سینه تو تو انقلاب چاک بکنی با تسبیح و تکبیرکنون تا می تونی مردمو تیغ بزنی اگه جرات نداری تمیز اختلاس کنی می تونی یواش یواش آفتابه را بدزدی و از حسودی هی هی هی غر بزنی! . تو که استعداد داری، می […]

همدردی بی مرز

<کشتار ۶۷ و کشتار مردم غزه: بخش کمی از این متن را با شعر خوانی در مراسم یادبود جانباختگان ۶۷ بنیاد خویی خواندم و نوشته ی زیر متن کامل این نوشته است.> با درود و سپاس از بنیاد خویی که پیوسته یاد جانباختگان را گرامی می دارد، این یادآوری هر ساله و پیوسته برگزاری این […]

نمی گویم از رودخانه تا دریا!

آقایان خانمها خوش آمدید! تا سرد نشده، بفرمایید سرِ نوزاد میل کنید تازه و مطبوع! کباب؟ نیم پز یا کاملا سوخته؟ در آتش؟ یا در فرِ شیمیایی؟ سفره ی سرخ و سفید و آبی نقش در نقشِ ستاره ای هشت پر! آسمانی آبی، دو و پنجاه ستاره ی تابان تا زمینش سفید سفید نشود، باید […]

دیداری هرگز! (برای سالگرد جنبش مهسا)

توفان که فرو نشست از پراکندگی مرغان به سنگزار سرد رسیدیم به گوشه ای خزیده طوقدار را، دیدیم! چیزی مدام از سر به سینه و از سینه به سر در گذر بود چیزی چون یورش الکترون چیزی چون یک بلوغ دیر رسیده گاه گره می شد در گلویمان، شاخه بر ریشه میکوفت اما گل نمی […]

شیشه ی جانم در دستش

چون مرگ در نمی زند این پرستار لوچ شگفتا! بیگانه با مهر رنگ برگرفته از جغرافیایی دور می آید! رختخوابی از خار می گسترد یک چشم رو به ماندن، دیگری رفتن بزیر میکروسکوپ سر و تنم را جمع و تفریق، بررسی میکند خیره به او، ناخن میجوم من! * بر التهاب سبز قاره طاعون سفید […]

بخش‌های دیگر

بررسی

برگردان: مرضیه شاه بزاز

  • سقوطِ ایکاروس 

    بنا بر اساطیر یونان، ایکاروس با پدرش دئادالس در جزیره ای زندانی بودند، پدرِ صنعتگرش […]

  • کوه نیاکان

    از سرازیری نیمه راه کوه رودخانه ای سر بر می آرد پدرم آنرا به من […]

  • پلیس مرزی La Migra

    سروده ی Pat Maro ترجمه از مرضیه شاه بزاز بیا لامیگرا بازی کنیم من می […]

  • کودک نمرده است
    کودک نمرده است

    گردآوری و بازگردان: مرضیه شاه بزاز اینگرید یونکر، Ingrid Jonker، شاعرافریقای جنوبیِ معاصر دوره ی […]

داستان

  • مادیانِ شب

     صدای له شدن برگهای خشک بزیر قدمهایی سبک و شتابان از پنجره ی باز به […]

  • یوزپلنگ

    می گویند اگر حتی یک رژیم کمونیستی یا مسیحی سر کار بیاید، هنوز صدای اذانِ […]

  • یک روز برفی بلند

    از اینجا که گرمی خونِ ملتهبِ زمین با سردی برفهای آسمان همیشه در کشاکش است، […]

  • مردابِ بیتابی

      برهنه، شکمش را روی بالشِ سنت جِنِو گذاشته و دانه دانه انگور به دهن […]

  • گذارِ بلوغ

    :خیر، آدم بشو نیست که نیست، پدر باز داد و فریاد می کرد و عمو […]

شعر