ژانویه 142010
نــه!
ستاره ها را که گلوبندی ببافم
بر جامهی آسمان پر از آفتاب تو
نــه!
دشتها را که غرقهی ارغوان کنم در شقایق ها
و دریا را مروارید باران
نــه!
چشمه ها را که بر کویر ها برانم
و گندمهایشان را هر دانه هزار دانه
نــه!
در هی هی چوپانها و شیر سرشار
و بوسه بر گونه های شاداب کودکان جنوب
نه! نه!
در التیام زخم تو
هزار مسیح واپس مانده را
بازمصلوب باید کرد
صد باره
بر محراب کهنه و ابدیِ این آسمان خالی
مرضیه شاهبزاز
آتلانتا، اوت ۲۰۰۸