Jun 052016
 

 

 

نقش می افکنند به بهانه های گوناگون

در هم رفته، بافته

شاخه های پیچاپیچِ تسلیم، خشک

بر آسمان خفته گان

و ابرهای نازا، سرشار از عهد بارش از راه می رسند

ابر کیهانی مغشوش است

 

ابر کیهانی مغشوش است

بشتابید

قولها، قرارها

به عالیجناب تعظیم کنید

تا بر پاشنه بچرخد

و با نوک پا

زمین را در کهکشان

اندکی  به عقب براند

دیواری ترک بر دارد

دیواری قد  کشد

و شما را در گاو صندوقش

چون اوراق بهادار

جابجا کند

سنگهای مرده،

کلوخهای سنگسار،

جان بگیرند

و تا او بر مداری پایدار است،

بدورش بچرخند

زمین به دره ی کهکشان پرت شود

و پشت هر دیوار

گزمه های سکوت بر طبل بکوبند.

 

آتلانتا فوریه ۲۰۱۵

 

 Posted by at 12:37 PM

 Leave a Reply

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

%d bloggers like this: