Dec 072023
 

ما ماهیان ولنگاری بودیم

درمردابهای لجن

پولکها کدر وُ شکم انباشته از کرم

جلبکها سیاه شد وُ تیغ بر سکون رویید

و ما در ژرفایی هزارساله فرو رفتیم.

.

و سوگند که دریا گذرگاه حقیر پریانی است

که موجِ آوازشان

گره در گیسوی دریا می افکَند، همه آشوب!

خوشا صدف خواب!

خوشا گوسفندان بی سر و مرتع های سبز

خوشا بع بعِ خشنود گله ها که زمین را تا ریشه جویده اند

خوشا نوشیدن لجن، تا تشنگی فراموش شود!

.

به تعبیرِ خوش باوران:

ماهیگیر پیر از راه رسید وُ

پاشنه بر کمرگاه مرداب فرو برد

ماهیان مرده، مردمکها کدر

با شکمی از گنداب انباشته

به سطح بر آمدند

مرداب دریا شد وُ به جوش آمد!

.

آتلانتا، جولای ۲۰۲۲

 Leave a Reply

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

%d bloggers like this: