Dec 072023
فراتر از تلسکوپِ بیگانگان
فراتر از چشم طمع این و آن
فراسوی دار و تازیانه و مُشتها و نفرینها
نه از روزنه ی زندان
نه از سفره ای خالی، نه از خشم، نه از غم
نه از کفِ به خون نشسته ی کوچه
نه از سلاحِ تیزِ آنهمه پای در راه
نه از آهِ نگاهی از فریاد شادِ مدرسه ی تپه
بر دستهای کوچک خیس خورده در سیمان
نه
آواز مرغی است اینبار
خانه ی پروازش، هزاران سرزمین روشن و تاریک
بال و پر از جفتگیری آدم و حوا، برگرفته و
به نغمه ی هنگام،
از کاسه ی سرِ هر امیری می نوشد!
وَ اینبار در حضور البرز
بر شاخِ چنارِی که بهارِ جماران را نخواهد دید
قانون طلایی رفتن را مژده می دهد.
…
آتلانتا، بیست و دوم دی ماه ۱۳۹۸