به زندانیان سیاسی، به اعدامی ها، به شیرکوه معارفی
***
به میهمانی کی میروی
آنسوی دیوار؟
بر حصار بلند خاردار
به جستجوی چه میپیچی؟
جنگل پر بهار معلق را
درنگی!
نگهبان پیر
با سوت زنگ زده به جنگ اسطوره میآید!
وقتی در بیشه ی سرد مهتاب
شیرهای کوهی
نگران پچ پچ میکنند
به کوه پژواک فریاد،
به صخره از جا کندن،
و به ماه گرما را
میآموزند
فرصتی نیست
که به گورزاد پیِرِ در کمین فریاد بیندیشند
که فردا را در نومیدی آفتاب به بند بکشد
از هجوم زمین
خانه در ستاره کرده اند
بر دوش آسمان،
خوشه های ستاره به فردا میرسند
گریزی نیست
اکنون که آرش گونه
مرز بودن را در بی نهایت نبودن گسترده ای
و در التهاب زیستن
به چالهای فرو نیفتاده ای
و با تیر رنگین کمان طاعون گورزاد را از شهر رانده ای
و در رفتن کاستی نیست
و صخره از جا کنده شده
و خوشه های فسفری ستاره
بر دشتهای رنگ پریدهی بی نام
نامت را میبارند
آه، بزیر گرمای مهتاب
به میهمانی کی
اینچنین پر شتاب ز ما میگریزی
به آنسوی دیوار؟
* گورزاد: خمینی و جمهوری اسلامی که از زهدان مردهی انقلاب زاده شدند
مرضیه شاه بزاز
یوفالا آوریل ۲۰۱۱