Nov 082014
 

 

ما نسل پیامبران بیشماریم

با پیروانی اندک

فاتحان دروازه های  آسمان

پیامبران بی شُکوهِ گوشت و استخوان.

قفسِ سنگی آسمان

با دندان بشکستیم

تا در پهنه ای نو، خورشیدی دگر بیفروزیم

بارشان بردوشِ خود،  خدایانِ فرسوده را، آزاد

به باغ پیش ازعدن پس فرستادیم

بیش از این دگر چه می خواهی؟

فردا نیز

که توپی در دست، کنجکاو

کودکان دوان دوان

پیِ فتحِ  دروازه ای تازه می گردند

از گوشت و استخوان من و تو

نسلِ بابونه ای  روییده

که عرقریزان

برچمنزار میدانِ بازی

هر سحرگاه

شبنم از سرکشی می ریزد

بیش از این دگر چه می خواهی؟

۱۱ اکتبر ۲۰۱۴

 Posted by at 10:02 PM

 Leave a Reply

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

%d bloggers like this: