تـــازه‌ها

چکیده

یک روز برفی بلند

از اینجا که گرمی خونِ ملتهبِ زمین با سردی برفهای آسمان همیشه در کشاکش است، چهار رود به چهار سوی جهان روان می شوند، اینجا باغ عدن است. و خانه ی ما درست در نقطه ی تلاقی قطرهای باغ بنا شده و بر پایه ای سست، صد پله بالاتر از کوچه، جا خوش کرده است. […]

سپیده در آینه ی غروب

باز بر زنگار مزمن آینه فرود می آیم وآنسوی تپه های ناپیدا مارمولکهای تاریکی هیس شان به گوش هوش وآن کشتزارهای سرسبز با پهنه های دلکش بر بوم یاد رنگ می بازند باز عوعوی سگی درختان درهم تنیده ی چشم انداز را به هیئتی از هراس می کشاند باز داس بر دست، اشباح جان می […]

فصلها بر بی فصلی در گذرند، «برای شادی»

آه از این شب سهم آگین بر در و دیوار نقش بسته شب و روز و همه وقت هوای گذرش نیست بسر. وَ بر این قیر اندر قیر بیکرانْ اقیانوس نه به رنگی، زورقی گذرش می افتد نه به نوری، مهتاب تا بساید انگشتِ تَری بر سر موج تا ببیند به درونْ، هر صدفی آرزویی […]

جهان بینی

جهان بینی

کوبه نکوبیده، سرزده، امسال پاییز چون سفره بر باغ بگشاید درخت انجیر را پیرایه می دهم من، شاخه در شاخه شاخه ای را نیزه ای تیز چون الماس بر شاخه ای، برگی از زیتون می کارم لانه ی سارِ کُرچ را بر زمین می زنم کپک هاش بر خاک می ریزم با دو انگشت چیره، […]

جنگیدن با پره های آسیاب (نگاهی به فیلم لرد)

نگاهی به فیلم لِرد، نویسنده ، تهیه کننده، و کارگردان: محمد رسول اف ۲۰۱۷ مکان: اطراف فومن، شمال ایران شخصیتهای اصلی: رضا، حدیث: همسر رضا، عباس: نوکرِ شرکت رضا با همسرش (حدیث، مدیر مدرسه) و پسرش در کرانه ای دور در شمال ایران، ماهی سرخ پرورش می دهد، همان ماهی سرخی که کاربردش در ایران […]

رویای تو، کابوس ما!

“اگر که تو بیایی این شعر را می سرایم!” دشت را لاله افروخت وُ شیپور در سپیده دمید از هفت سوی و در و دیوار، سراسیمه از راه رسیدند گویی آدم و حوا سربرآورده اند از خاک سراسر، سیب و تمشک و گندم، دشت سراسر سبز مارها بزیر کاه بهشتی بی خدا! . به شمع […]

بخش‌های دیگر

برگردان: مرضیه شاه بزاز

داستان

شعر