Jul 202014
 

بوی نفت می آید از بندر و بار

تار تار کمانچه

رپ و جاز و پاپ

می نوازد ساکسیفون بر لب آب

با صدایی شرجی می خواند

آی . . لاو، آی . .  لاو

شلوارها همه جین،

آبجویی زده ام، با تو می رقصم من

سر بگوشم می نهی، رفیقِ فیسبوک می شوی؟

لذتی دارد آن چهره نما،

چهره ها می بینیم

آه . . . .

دوستان قدیم باز سلام

وه چه شیرین است آن خانه ی “گُفت”

چون پشه  بر رگِ خون

قطره قطره

زهر غربت می مکد از تن ما

و دو صد صد آفرین

بر زبانی پر بار

که به جهان بخشید ی

وه که چه  دریایی ست،

واژه هاش قطره ی آب

پس سپاس و حسرت از ملت ما

که خوش دارد

با زبانِ کم واژه ی خود

از شبنم و شهد

افسانه و شعری،

تخم سخنی افشاند

آی . . . .

غروب و کلیساهای بیشمار تو،

اذون و مسجدهای بیشمار ما

زندونهای پُر تو، زندونهای پُر ما

شب میهمانی و حال

مداحهای لات ما

منقل ما، کباب تو

تریاکِ رهبر ما

پیاز ما، نانِ گندمزارِ تو

رقص دخترای ما

ودکای قاچاقی ما بهتر از ودکای تو

کشور پُر مُلا و سکس و ابتذالِ ما

خدعه ی تو، شعار ما، چاخان ما

از آفتابه تا اتم

هر چی بگی، علم و هنر، رتبه ی اولش ز ما

ای نابکار،  پوزخند پنهانی تو

اما

چشم طمع ات کور

ای روباه زرنگ

اندازه نگه دار

که بر خانه ی دل شکسته ی ما، بر آن بام بلند

تنها جای یک درفش

وآن

پرچم ما.

آتلانتا دوم جولای ۲۰۱۴

 Posted by at 8:41 PM

 Leave a Reply

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

%d bloggers like this: