Oct 142012
 

سپاس

که آسمان هنگام درو نبارید

سپاس

که هنوز داس تیز،

بازوان ورزیده،

مادیان سر براه،

خرمن برجا

بافه‌های کاه، برهم انباشته

انبارها پر از غله

خاک حاصلخیز بستر جوی زلال

کشاورز ملول

نرده را بشکسته، بیتاب

بر گذر آفتاب،

نگاهش در پی توده ابری ناپیدا،

سر می‌جنباند:

خوشا بذری

که چون دختران طَبَق بر سر

به بازار کهنه کالاها

به رقص پای بگذارند

عطری تازه

برج پرملال تسلیم را . . .

. . . . . .

باد، باد

اسبی چموش به تاخت

کاه درهوا

سوار، شعله ای در دست

خرمن در آتش.

ژوییه ۲۰۱۲

یوفالا

 Posted by at 9:27 PM