Dec 302011
 

از خواب ترانه ای بیدار شدم

رود روان بود و

سیب کال هنوز از شاخه آویزان

کلاغ سالخورده خم شده

با شگفتی به چشمانم زل زده بود

و‌ جیرجیر زنجره‌ها‌ همچنان در گوش باغ میپیچید

اما بر من، آه مپرس

که چه رفته بود و زآن پس چه‌ها میبینم.

دسامبر ۲۰۱۰ آتلانتا

مرضیه شاه بزاز

 Posted by at 5:46 PM